گفت و گو با روزنامه «آرمان ملی»
سازگاری با بحران آب و تغییر اقلیم در برنامه هفتم توسعه دیده شود / بحران مدیریت، کمآبی سازگار پذیر را به بیآبی بحرانساز تبدیل کرده است / بحران جهانی آب یک بحران حکمرانی-اقلیمی است
شهریور ۲۱, ۱۴۰۱
دماي متوسط کشور افزايش يافته، ميزان بارش کشور کاهش يافته، ميزان تبخير و تعرق کشور افزايش يافته، نگرانکنندهتر اينکه الگوهاي اقليمي ميگويند که اين شرايط تشديد خواهد شد، به همين دليل سياستهاي سازگاري با کمآبي و گرمايش زمين بايد مورد توجه تصميمگيريان و تصميمسازان کشور قرار گيرد تا ايران را طي سياستگذاري علمي و کارآمد با کمآبي سازگار کنيم. هيچ کشوري امکان مقابله با طبيعت، گرمايش زمين و پديده تغيير اقليم را ندارد. ضمن اتحاد جهاني براي نجات زمين با کاهش گرمايش زمين، در مقياس ملي و منطقهاي براي مهار کردن تبعات منفي تغيير اقليم بر منابع آب بايد آماده سازگاري با کمآبي و تغيير اقليم باشيم.
همه جا خشک است. زمين ترک برداشته. بيآبي بيداد ميکند. مردم با ظرفهاي پلاستيک و لبهاي خشک در جستوجوي آب هستند. مردم هرچه شيرها را ميچرخانند چيزي از آن بيرون نميآيد؛ دريغ از يک قطره آب. باران و سيل هم که بيايد اوضاع بهتر که نميشود هيچ، اندک آبي هم که در ساعات مشخصي از روز بود، به قدري گلآلود ميشود که قابل استفاده نيست. در برخي نقاط، تجمعاتي شکل ميگيرد و فرياد «آب، آب» لابهلاي همه گلهمنديهاي زنان و مردان و کودکان به گوش ميرسد؛ مردمي که مناطق زندگيشان، روزگاري به پرآبي و داشتن چشمهها و رودهاي جوشان، شهره بوده. مسئولان به مناطق خشک شده سفر ميکنند، دستوراتي ميدهند، اغلب مقصر را دولت قبلي ميدانند و وعده ميدهند تا هفته آينده مشکل بيآبي حل شود. بحران آب، اما مشکل امروز و ديروز نيست. امري ريشه دار است که به گفته کارشناسان بايد آن را هم در کاستيهاي طبيعي و اقليمي جستوجو کرد و هم کاستيهاي مديريتي و انساني. امري که نه تنها به ايران که ساير کشورهاي جهان هم تسري پيدا ميکند. آنچه در مورد بحران جهاني آب در جهان مطرح ميشود اين است که اين بحران جهاني، يک بحران حکمراني- اقليمي است و ظاهرا هيچ کشوري امکان مقابله با طبيعت، گرمايش زمين و پديده تغيير اقليم را ندارد. با اين حال، به نظر ميرسد که در ايران، بحران مديريت، بيش از فقدان و فقر منابع آبي نگران کننده باشد. به خصوص که ايران در مواجهه با تغيير اقليم بسيار آسيبپذير است. در واقع، بحران مديريت، کمآبي سازگار پذير را به بيآبي بحرانساز تبديل کرده است. دکتر محمد حسين شيخ محمدي، پژوهشگر حوزه کشاورزي و اقليم به ما ميگويد که با وجود تمامي شواهدي که از بحرانيتر شدن وضعيت آب در کشور حکايت دارند، همچنان بخشي از تصميم گيران، متوجه عمق بحران آبي- اقليمي و تأثيرهاي نگرانکننده آن بر آينده ايران نشدهاند. او نبود برنامه مدون و جامعنگر، نبود مديريت صحيح، نبود سياستهاي منسجم و کارشناسي و بهرهبرداريهاي بدون برنامه را بيش از فقر منابع آبي نگرانکننده ميداند؛ آقاي شيخ محمدي، دكتراي تخصصي کشاورزي- فيزيولوژي و اصلاح گياهي دارد همچنين محقق و پژوهشگر پسادکتري در حوزه تنشهاي محيطي هم هست. از نظر او سياستگذاران و برنامهريزان کشور موفق به تدوين سياستها، تصميمها، قوانين و مقررات کارآمد در زمينه مديريت بحران آب نبودهاند، نهادهاي اجرايي مرتبط با آب نيز درگير ناکارآمديهاي گستردهاند. دولت از طريق تدوين برنامههاي توسعه در عمل نتوانسته است بستر و امکان مناسب را براي مديريت بحران آب فراهم کند. در واقع بايد گفت که «مديريت منابع آب در ايران بر مبناي مديريت بحران است و به دليل عدم وجود برنامهريزي علمي، کارآمد و آيندهنگر، عمده تصميم سازيها، تصميمگيريها و اقدامات عملياتي ما ديرهنگام و فاقد کارآمدي لازم بودهاند.» پژوهشگر حوزه کشاورزي و اقليم به «آرمان ملي» ميگويد: «امروز تغيير در سياستها و استراتژيهاي حوزه آب، اساسي و ضروري است. ادامه سياستها و روندهاي پيشين ميتواند امنيت غذايي، اقتصادي و حتي حيات ملي کشور را با چالشها و بحرانهاي بسياري مواجه سازد.» مطالعه گفتوگو با محمد حسين شيخ محمدي، کارشناس و پژوهشگر حوزه آب، در تغيير نگرش نسبت به وضعيت موجود ميتواند بسيار موثر و سازنده باشد.
زماني که از بحران آب سخن به ميان ميآيد، کارشناسان هم اين بحران را تنها مختص به ايران نميدانند و از وضعيت جهاني آن سخن به ميان ميآورند. نظر شما در خصوص وضعيت جهاني بحران آب چيست و چه چشماندازي در اين زمينه داريد؟
امروز بحران آب به مسالهاي جهاني تبديل شده است و تنها مختص به خاورميانه نيست. بحران آب، امنيت غذايي و زندگي ميليونها نفر از ساكنان زمين را با خطر مواجه ساخته است. کشورهاي اروپايي در حال سپري کردن يک دوره خشکسالي کمسابقهاند که آن را ميتوان يکي از نتايج گرمايش زمين و تغييرات اقليمي دانست. بحران جهاني آب ناشي از بحران حکمراني آب و بحران اقليمي است. يکي از چالشهاي مهم جهان در قرن بيست و يکم رقابت براي دسترسي به منابع آب است. بحران آب ميتواند عواقب جدي براي امنيت غذايي، تنوع زيستي، بهداشت عمومي، ثبات اجتماعي و امنيت انرژي دربر داشته باشد. اگر اقداماتي فوري و کارآمد براي مديريت آب و مقابله با شرايط اضطراري آبوهوا انجام نگيرد، طبق هشدار سازمان ملل همهگيري بعدي جهاني «خشکسالي» است. عدم مديريت بحران آب در آيندهاي نزديك به درگيريها، جنگها و افزايش تنشهاي امنيتي در عرصه جهاني منجر خواهد شد. فراموش نکنيم آب هم كليد صلح است و هم كليد جنگ.
وضعيت آب و احيانا بحراني بودن آن در ايران را چگونه ميبينيد؟ اگر وضعيت آب ايران بحراني است، چه نشانههايي دال بر تاييد آن است؟
تمامي شاخصهاي بينالمللي رصد کننده وضعيت آب حكايت از ورود ايران به مرحله بحران آبي دارند. نشانههاي بحران آب از سيستان و بلوچستان تا درياچه اروميه و از خوزستان تا شمال کشور قابل مشاهدهاند. اين روزها خبرهايي در مورد درياچههايي كه در حال ناپديد شدن هستند و رودخانههايي كه خشك ميشوند، به تيتر تكراري اخبار كشورمان تبديل شده است. حال امروز درياچه اروميه مصداق بارزي از وضعيت نگرانکننده کمآبي در ايران است. ايران از شش حوضه آبريز اصلي تشکيلشده و بيشتر اين حوضهها مانند حوضه آبريز درياچه اروميه، حوضه آبريز هامون، حوضه آبريز قره قوم، حوضه آبريز فلات مرکزي با مشکل کمآبي و بحران مواجهاند. سدهاي خالي کشور، تنش آبي بيش از ۵۰۰ شهر کشور، مصرف بيش از ۸۰ درصد منابع آب تجديدپذير، نشست زمين در بسياري از دشتهاي کشور، از بين رفتن بسياري از تالابهاي کشور، تراز منفي سفرههاي آب زيرزميني و… نشانگر وضعيت نابسامان ايران از لحاظ منابع آبي است. شدت گرفتن بحران آب در ايران حاصل تلاقي کاستيهاي طبيعي- اقليمي با کاستيهاي مديريتي- انساني است.
چرا به مشکل آب خورديم؟ در واقع چه عواملي باعث شد که به اينجا برسيم؟
بحران آب در ايران محصول دههها مديريت نامناسب منابع آبي، تغيير اقليم جهاني و آمايش سرزميني ضعيف است. سوء مديريتهايي مانند بهرهبرداري بيرويه از منابع آب زيرزميني، پايين بودن راندمان در کليه مراحل تأمين، انتقال و توزيع و تحويل آب، نگاه توسعهاي فيزيکي و سازهاي بخش آب، وجود مديريت بحران به جاي مديريت ريسک، عدم توجه به آمايش سرزميني، ناکارآمدي قوانين و مقررات حفاظت از منابع آب، استقرار صنايع آببر در مناطق خشک و نيمه خشک، عدم اجراي الگوي کشت سازگار با اقليم، کشت بدون برنامه محصولات پرمصرف و… وضعيت آبي ايران را بحراني ساخته است.
به گفته خودتان، بخش کشاورزي ما مهمترين مصرفکننده آب شيرين در کشور است. چگونه اين بخش ميتواند در تشديد بحران موثر باشد؟
يکي از دلايل اصلي بحران آبي ايران همين پايين بودن راندمان آبياري در بخش کشاورزي است. راندمان آبياري در بخش کشاورزي حدود ۳۰ الي ۴۰ درصد است. تجربههاي موفق جهاني به ما نشان ميدهد با اصلاح شيوههاي كشت و آبياري امکان ارتقاي راندمان آبياري تا ۷۰ – ۸۰ درصد وجود دارد. برخي از قوانين مصوب ما در حوزه آب در روند مديريت منابع آب ايران اختلال جدي ايجاد کردهاند. بهطور مثال تصويب قانون تعيين تکليف چاههاي آب فاقد پروانه بهرهبرداري در سال ۱۳۸۹، حفر بيرويه چاه و رقابت در عميقتر سازي چاهها سبب از بين رفتن منابع آب زيرزميني کشور شد. توسعه اقتصادي در بيابان و استقرار صنايع آببر در مناطق خشک و نيمهخشک بر خلاف آمايش سرزميني و ظرفيتهاي طبيعي و اکولوژيکي کمبود آب در ايران را تشديد کرده است. در کنار سوء مديريتها، گرمايش زمين و تغيير اقليم نيز منجر به بحرانيتر شدن وضعيت منابع آبي ايران شده است. هر تغييري در اقليم روي چرخه آب در طبيعت اثر ميگذارد. تشديد خشکسالي و افزايش شدت سيلاب، فصلي شدن رودخانه دائمي و خشک شدن تالابها، کاهش ذخاير برفي، افزايش آلودگي آبهاي سطحي و زيرزميني، افزايش تبخير- تعرق و نيازهاي آبي و آبياري، فرونشست ناشي از افت سطح آبهاي زيرزميني و افزايش توفانهاي گردوغبار و ريزگردها، تنها گوشهاي از اثرات تغييرات اقليمي و گرمايش جهاني بر چرخه آب هستند.
نقش بخش مديريتي در کنار بخش اقليمي چه حد است؟
با وجود تمامي شواهدي که ذکر کردم، همچنان بخشي از تصميم گيران کشور متوجه عمق بحران آبي- اقليمي و تأثيرهاي نگرانکننده آن بر آينده ايران نشدهاند. نبود برنامه مدون و جامعنگر، نبود مديريت صحيح، نبود سياستهاي منسجم و کارشناسي و بهرهبرداريهاي بدون برنامه، بيش از فقر منابع آبي نگرانکننده است و امنيت کشور را به خطر مياندازد.
تغيير اقليم و گرمايش جهاني در ايران چه تاثيري دارد؟
افزايش فراواني وقوع پديدههاي مخرب جوي- اقليمي در کشور مانند افزايش متوسط دماي شهرها، افزايش فراواني روزهاي خشك، افزايش بارشهاي سيلآسا و بارش برف در نقاط گرم و خشك نشانههايي از بروز تغيير اقليم در ايران است. ايران در مواجهه با اثرهاي تغييرات اقليمي بسيار آسيبپذير است. بهرغم افزايش آگاهي ما نسبت به پيامدهاي تغييرات آب و هوايي و محيطي مرتبط با گرمايش جهاني بر منابع آب، امنيت، کشاورزي، محيطزيست، بهداشت، صنعت و اقتصادِ ايران، ولي متأسفانه توجه کافي به برنامهريزي براي مديريت اثرات اين تغييرات نشده است. تغيير اقليم بحراني است که بر زندگي و رفاه مردم سراسر جهان تأثير ميگذارد بر همين اساس شايسته است که براي سازگاري با تغيير اقليم برنامهريزي شود.
چطور ميتوان با تغيير اقليم، سازگاري پيدا کرد؟
دماي متوسط کشور افزايش يافته، ميزان بارش کشور کاهش يافته، ميزان تبخير و تعرق کشور افزايش يافته، نگرانکنندهتر اينکه الگوهاي اقليمي ميگويند که اين شرايط تشديد خواهد شد، به همين دليل سياستهاي سازگاري با کمآبي و گرمايش زمين بايد مورد توجه تصميمگيريان و تصميمسازان کشور قرار گيرد تا ايران را طي سياستگذاري علمي و کارآمد با کمآبي سازگار کنيم. هيچ کشوري امکان مقابله با طبيعت، گرمايش زمين و پديده تغيير اقليم را ندارد. ضمن اتحاد جهاني براي نجات زمين با کاهش گرمايش زمين، در مقياس ملي و منطقهاي براي مهار کردن تبعات منفي تغيير اقليم بر منابع آب بايد آماده سازگاري با کمآبي و تغيير اقليم باشيم. بحران مديريت و نبود برنامه راهبردي سازگاري با تغيير اقليم، کمآبي سازگار پذير را به بيآبي بحرانساز تبديل کرده است.
سياستگذاري حوزه آب در ايران به چه نحو است؟ اين مساله تا چه حد براي سياستگذاران ما جدي بوده؟
موضوع آب بهرغم اهميت حياتي آن براي کشور در اولويت اصلي سياستگذاران کشور نيست. فرايند سياستگذاري آب در کشور با مشکلات و ايرادهاي اساسي روبهرو است. سياستگذاران و برنامهريزان کشور موفق به تدوين سياستها، تصميمها، قوانين و مقررات کارآمد در زمينه مديريت بحران آب نبودهاند، نهادهاي اجرايي مرتبط با آب نيز درگير ناکارآمديهاي گستردهاند. امروز تغيير در سياستها و استراتژيهاي حوزه آب، اساسي و ضروري است. ادامه سياستها و روندهاي پيشين ميتواند امنيت غذايي، اقتصادي و حتي حيات ملي کشور را با چالشها و بحرانهاي بسياري مواجه سازد.
برنامه توسعه هفتم در حال تدوين است در اين برنامه جايگاهي براي سياستهاي آبي در نظر گرفته نشده است؟
عطش توسعه بدون توجه به توان اکولوژيکي و محيطي مناطق جغرافيايي کشور طي چند دهه اخير کمبود آب را در ايران تشديد کرده است. توسعه اقتصادي و اجتماعي بايد با ملاحظه بحران آب و تغييرات اقليمي صورت بگيرد، نه در جهت تأمين آب براي توسعه. بحران آب در برنامه ششم توسعه بسيار کمرنگ ديده شده بود. «مديريت تغييرات اقليم و مقابله با تهديدات زيستمحيطي نظير بيابانزايي و خشکسالي» و «تعادل بخشي و حفاظت کيفي آبهاي زيرزميني» جزو سياستهاي برنامه ششم توسعه بود. امروز بايد بررسي کنيم چه ميزان از اين اهداف محقق نشدهاند؟ چرا؟ آسيبشناسي برنامههاي توسعهاي نشان ميدهد دولت از طريق تدوين برنامههاي توسعه در عمل نتوانسته است بستر و امکان مناسب را براي مديريت بحران آب فراهم کند. با توجه به تحولات اقليمي، خشکساليها و کمآبيهاي اخير انتظار ميرود که بحران آب در سياستهاي کلي برنامه هفتم توسعه که امروز در حال تدوين و نهايي شدن است جايگاه پررنگتري داشته باشد.
تعريف شما از مديريت بحران آب در ايران چيست؟ اين مديريت تا چه اندازه جدي گرفته شده است؟
مديريت منابع آب در ايران بر مبناي مديريت بحران است و به دليل عدم وجود برنامهريزي علمي، کارآمد و آيندهنگر، عمده تصميم سازيها، تصميمگيريها و اقدامات عملياتي ما ديرهنگام و فاقد کارآمدي لازم بودهاند. بايد مديريت ريسک جايگزين مديريت بحران شود. با يک برنامهريزي علمي، همهجانبه، آيندهنگر و پرداختن ريشهاي به مساله آب ميتوان از شدت آثار منفي بحران کاست. امروز راهي جز اصلاح و تقويت نظام حکمراني آب، اعمال مديريت به هم پيوسته آب با رعايت اصول توسعه پايدار، سازگاري سيستم کشت کشاورزي متناسب با اقليم بر اساس آمايش سرزمين، ارتقاي بهرهوري آب در بخش كشاورزي، بهبود سيستم آبرساني در تمام مراحل تأمين، انتقال و توزيع و تحويل، بازچرخاني و استفاده مجدد از آب، شنيدن ديدگاه متخصصان و تغيير اشتباههاي گذشته و برنامهريزي و آمادگي براي رويارويي با پيامدهاي تغيير اقليم نداريم.